بودا به دهی سفر کرد.
زنی که مجذوب سخنان او شده بود از بودا
خواست تا مهمان وی باشد.
بودا پذیرفت و مهیای رفتن به خانهی زن شد.
کدخدای
دهکده هراسان خود را به بودا رسانید و گفت :
�این زن، هرزه است به خانهی او
نروید �
بودا به کدخدا گفت:
� یکی از دستانت را به من بده�
کدخدا تعجب کرد
و یکی از دستانش را در دستان بودا گذاشت.
آنگاه بودا گفت :
�حالا کف بزن�
کدخدا بیشتر تعجب کرد و گفت: � هیچ کس نمیتواند با یک دست کف بزند�
بودا لبخندی
زد و پاسخ داد:
هیچ زنی نیز نمی تواند به تنهایی بد و هرزه باشد، مگر این که
مردان دهکده نیز هرزه باشند.
بنابراین مردان و پولهایشان است که از این زن، زنی
هرزه ساختهاند.
برو و به جای نگرانی برای من نگران خودت و دیگر مردان دهکده ات
باش.
تصاویر کمتر دیده شده از ایرانیان
عوض شدن دستکش با لباس زیر.... !!+18
59494 بازدید
3 بازدید امروز
99 بازدید دیروز
114 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian